آموزش مجازی (ویدئویی) TRIZ
اکنون محصولی دیگر از خانه ایران تریز irantriz.ir برای آموزش مجازی TRIZ بصورت ویدئویی آماده ارائه است.
این اولین گام اساسی در زمینه آموزش گام به گام TRIZ و تکنیک های خلاقیت است که بصورت ویدئویی بدون سخنرانی در قالب 74 کلیپ آموزشی کاملاً تصویری، انیمیشنی و فیلمی به زبان فارسی ارائه می گردد. (کل زمان نمایش 7 ساعت و 32 دقیقه و حجم کل دانلود 505 مگابایت است.)
ویژگی های مهم
دسترسی آسان از طریق دانلود و قابلیت مشاهده فیلم ها بر روی کامپیوتر، لپ تاپ، تبلت، و موبایل و فشرده بودن حجم آنها در قالب MP4 از ویژگی های منحصر بفرد این درس افزار آموزشی است.
نمونه کار
برای دانلود و مشاهده نمونه فایلهای آموزشی بر روی عناوین زیر کلیک فرمایید:
1- تریز چیست؟
2- اصل 10 تریز
3- خطای ذهن
برای ارائه درخواست خود اینجا کلیک بفرمایید.
گفتگو با یک کارآفرینی مبتکر؛ اولین گام کارآفرینی شناخت بازار است
علیرضا رضایی عارف از جمله کارآفرینانی است که اگر کارآفرینی را در هر معنایی تعریف کنیم وی واجد آن است. اگر کارآفرینی به معنایی خوداتکایی باشد، سوابق این کارآفرین به خوبی بیانگر این مهم است. اگر کارآفرینی را در مفهوم اشتغالزایی تعبیر کنیم، ایدههایی که وی تاکنون اجرایی کرده برای بیش از 130 نفر شغل مستقیم ایجاد کرده است. کارآفرینی اگر به معنای نوآوری باشد تقریبا تمامی ایدههای اجرایی شده وی در نوع خود بینظیرند. کارآفرینی اگر به مفهوم ارزشآفرینی نیز باشد با نگاهی گذرا به ایدههای وی به خوبی این مفهوم به ذهن متبادر میشود.
اشاره:
رضایی عارف که در روستای «همه کسی» بخش بهار استان همدان به دنیا آمده، فعل توانستن را از همان کودکی به خوبی صرف کرده است. این کارآفرین اگرچه تا سوم راهنمایی بیشتر ادامه تحصیل نداده اما تاکنون موفق شده 6 ایده از ایدههای خود را به منصه ظهور برساند و از این رهگذر برای بخشی از کارجویان منطقه شغل ایجاد کند.
به منظور آشنایی بیشتر با این کارآفرین گفت و گویی صمیمی را با وی ترتیب دادهایم که در پی میآید:
******************************
اولین کسب و کاری که راهاندازی کردید چه بود و به طور کلی چه مسیری را طی کردید تا به صورت تخصصی و حرفهای وارد عرصه کارآفرینی شدید؟
به طور کلی تلاش را از پدرم و پسانداز را از مادرم آموختم. پدرم از مغازهداران روستای محل تولدم بود و به تبع من نیز از همان کودکی با مقوله کسب و کار و کاسبی بیگانه نبودم. اولین باری که تصمیم گرفتم درآمدی برای خودم داشته باشم تخمه آفتابگردان تولیدی خودمان را با تشویق مادرم در روستایمان فروختم. درآمد این کار برایم بسیار لذت بخش بود، به همین دلیل آن را به فروش دیگر محصولات کشاورزی تسری دادم و به نوعی به این کار عادت کردم.
از همان ابتدا احساسی در من وجود داشت که من را برای انجام کارهای جدید ترغیب میکرد. نگاهم به اطراف و مسایل تقریباً متفاوت با دیگران بود. به خاطر دارم سال 60 یا 61 بود که برای دیدار با برخی از بستگانم به تهران آمدیم و در این شهر بود که برای اولین بار «آتاری» بچهگانه را دیدم و به ذهنم خطور کرد که با استفاده از این وسیله در روستا به درآمدزایی بپردازم، به همین دلیل به محض بازگشت از تهران یک دستگاه از آن را به مبلغ 500 تومان ظرف 48 ساعت اجاره کردم و طی این مدت با گرفتن مبلغی از بچههای روستا به آنها اجازه بازی میدادم و از این طریق ظرف 48 ساعت 800 تومان درآمد داشتم. این کار را آنقدر ادامه دادم تا یک دستگاه «آتاری» خریدم و پس از آن یک دستگاه دیگر خریدم و این کار را ادامه دادم تا به بازیهای کامپیوتری رسیدم و در نهایت یک مغازه مخصوص بازیهایی از این دست راهاندازی کردم.
کی از خصایص من برنامهریزی براساس نیاز بازار است و این خصیصه را از همان کودکی داشتم. یادم هست در دوران جنگ با اجاره وسایل نمایش فیلم، اقدام به نمایش فیلمهای رزمی و جنگی در روستا میکردم و از این راه نیز برای خودم درآمدی داشتم. به نوعی یک سینمای روستایی تاسیس کرده بودم.به همین ترتیب دورانی کودکیم طی شد و از هر فرصتی برای کسب یک درآمد حلال استفاده میکردم.
از چه زمانی به صورت تخصصی وارد عرصه کارآفرینی شدید و اولین ایدهای که اجرایی کردید چه بود؟
اولین زمینهای که احساس کردم پتانسیل کار را در آن دارم کشاورزی بود. من از بچگی با این مساله آشنا بودم. در روستای ما آب کشاورزی محدود بود و ارزش فراوانی داشت و من به خوبی این مساله را درک میکردم به همین دلیل سعی کردم برای معضل کم آبی چارهای بیندیشم. به آبیاری و کشاورزی سنتی اعتقاد نداشتم به همین دلیل سعی کردم در مزرعه پدریم کشاورزی نوین و آبیاری بارانی و قطرهای را اجرا کنم. آزمون و خطای زیاد داشتم اما در نهایت موفق شدم. پیش اجرای این طرح ما محدودیت آب داشتیم اما با اجرای آن آب اضافه هم داشتیم. نوآوری طرح من و به طور کلی فرقی که این طرح با دیگر طرحهای همنوع خود دارد عدم استفاده از برق، موتور و به طور کلی انرژی در آن است. تنها با استفاده از "اختلاف سطح" موفق شدم این کار را انجام دهم. در باغ میوه هفت هکتاری من در حال حاضر شما هرجا فلکه آب را باز کنید آب تا 6 متر فوران میکند. در حالی که هیچ برق و انرژی به کار نبردهام.
در کنار آبیاری بارانی که به منظور آبیاری یونجه کاشته شده در مزرعه به کار میرود برای آبیاری درختان باغ نیز آبیاری قطرهای را به کار گرفتم. به این ترتیب اولین شغل من در حوزه کشاورزی به صورت تخصصی رقم خورد.
بسیار عالی بود. اگر موافق باشید به دومین شغل و ایده نوآورانه شما بپردازیم.
دومین شغل من پرورش ماهی و فروش آن به شکل کاملاً نوآورانه بود. برای ورود به این حرفه نیاز به علم یا تجربه داشتم و من تجربه آن را داشتم. پرورش ماهی به شکل سنتی و مانند دیگر مراکز پرورش دهنده انجام میشود اما برای فروش آن ما یک طرح نو به اجرا گذاشتیم. برای این کار یک آکواریوم متحرک خاص با به کارگیری برخی وسایل اختراعی خودم بر پشت ماشین نیسان سوار کردم و از این طریق مردم ماهی زنده را درب منزل خود تحویل میگیرند. برای اینکه یک قدم از رقیب جلو باشیم همواره برای بهبود کار یکسری ایده در ذهنم دارم که اگر کارم کپی شد بتوانم آن را ارتقا دهم.
ایده نوآورانه سومتان چه بود و در چه مرحلهای است؟
ایده بعدی که به ذهنم رسید در بحث معدن بود. من در روستای محل تولدم یک معدن کشف کردم و پروانه اکتشاف، گواهی کشف و پروانه بهرهبرداری آن را نیز گرفتم. آنچه از این معدن استخراج میشود، «تالک» نام دارد که برای ساخت ماده اولیه ایزوگام به کار میرود. همچنین به دنبال راهاندازی یک کارخانه در این محل هستم تا از این طریق ارزش افزوده بالا ایجاد کنم. ارزش افزوده بالا باعث توسعه اشتغال در منطقه نیز میشود. در حال نهایی کردن راهاندازی این کارخانه هستم و امیدوارم به زودی کار احداث آن آغاز شود.
ما هم امیدواریم این کارخانه به زودی احداث شود و بخشی از معضل بیکاری منطقه از این طریق حل شود، در صورت امکان به تشریح شغل چهارم خود بپردازید.
ایده
چهارمی که اقدام به اجرایی کردن آن کردم بسیار جالب است و براساس یک تهدید بزرگ
شکل گرفت. عصر تاسوعای سال 82 در یکی از شهرستانهای جنوبی کشور کیف من به سرقت
رفت که در آن تقریباً تمامی مدارک شناساییام به همراه مبلغی پول وجود داشت.
زمانی که
برای گرفتن المثنی اقدام کردم متوجه شدم این مشکل بزرگتر از آن چیزی است که فکر
میکردم. متوجه شدم افرادی که مدارکشان گم شده و یا به سرقت رفته، برای پیدا کردن
مدارک خود حاضرند در صورتی که خدمات به آنها ارایه شود این خدمات را بخرند و
علاوه بر اجر معنوی، بازار خوبی در این زمینه وجود دارد. بنابراین تصمیم گرفتم با
راهاندازی یک کسب و کار در این حوزه کاری کنم که کسانی که مدارکشان به هر دلیل
مفقود میشود برای پیدا کردن آنها بتوانند راحتتر عمل کنند. اولین ضرورت برای
اینکه کار را به صورت الکترونیک در این حوزه پیش ببرم تولید یک نرمافزار خاص بود،
من این نرمافزار را تولید و در شورای عالی انفورماتیک کشور به ثبت رساندم و برای
کسب مجوزهای لازم اقدام کردم. تقریباً از سال 83 بود که برای کسب مجوزهای مورد
نیاز اقدام کردم. در ادامه با سازمانها و نهادهای مرتبط با این قضیه مانند
تاکسیرانی، اتوبوسرانی، مترو و به خصوص شرکت پست رایزنی و در نهایت به توافقات
مهمی دست پیدا کردم. شرکت پست از جمله سازمانهایی بود که همکاری بسیار خوبی برای
ساماندهی این موضوع با بنده داشت. این سازمان با بررسی پیشنهادات بنده، آنها را
قبول و طی قراردادی رسماً همکاری ما آغاز شد. در ماه اول فعالیت تنها 4 مشتری
داشتیم، به مرور کار خود را گسترش دادیم و نتیجه این شد که امروز تعداد شعبات ما
به بیش از 50 شعبه در سراسر کشور رسیده است و روزانه بیش از 3 هزار مراجعه کننده
داریم
سیستم
کار در شرکت «جوینده و یابنده راهگشا» بسیار ساده و در عین حال تخصصی است. هر کسی
که مدارکش گم شده باشد برحسب نوشته پشت آن وطبق یک عادت قدیمی به پست مراجعه میکند
پس از مراجعه این فرد به پست، براساس تعاملاتی که ما با این شرکت ایجاد کردهایم
روند جست و جو براساس یک سیستم مشخص پیگیری و انجام میشود و طی آن مدارک فرد در
هر نقطهای از کشور که پیدا شود به وی اطلاع داده میشود. هزینهای که ما برای
پیدا کردن هر مدرک میگیریم تنها 2 هزار تومان است که نسبت به خدمتی که ارایه میدهیم،
رقم بسیار ناچیزیست. این طرح تاکنون بسیار
مورد اقبال مردم واقع شده و مانع رفت و آمدهای مکرر آنها شده است. ضمن اینکه برای
92 نفر نیز اشتغال ایجاد کرده است. در حقیقت من از یک تهدید، فرصت ساختم. به این
معنی که کیفم را دزدیدند و من از این بستر برای کارآفرینی استفاده کردم.
برنامه
توسعهای برای این ایده و طرح خود دارید؟
بله
اتفاقاً در همین راستا قراردادی با شرکت پست امضا کردهایم که براساس آن خدمات
شرکت «جوینده و یابنده راهگشا» در 18 هزار دفاتر پیشخوان دولت و تمامی دفاتر پستی
نیز عرضه خواهد شد. در همین ارتباط بیمه اسناد و مدارک را شکل دادهایم که براساس
آن افراد میتوانند با مراجعه به شرکت بیمه سینا مدارک خود را بیمه کنند و در صورت
از بین رفتن آنها به هر دلیلی، ما به نیابت از فردی که مدارکش از بین رفته بحث
جست و جو و یا گرفتن المثنای آنان را انجام میدهیم. به زودی نیز بحث جست و جوی
انسانهای گمشده را در دستور کار خواهیم داشت. همچنین قصد داریم با همکاری شرکت
پست جشنواره امانتداران را برگزار کنیم و در آن از کسانی که در هر موقعیت و شغلی،
کمک میکنند به بازگرداندن اشیاء یا مدارک گمشده افراد، تقدیر خواهیم کرد . با
اجرای این جشنواره به دنبال این هستیم در این زمینه الگوسازی داشته باشیم.
با
برنامههایی که در دست اقدام داریم و براساس یک طرح ملی به زودی معمای گم شدن را
در کشور حل خواهیم کرد. دیگر کسی لازم نیست برای پیدا کردن مدارک خود به دنبال
آنها بگردد. سیستم این طرح در حال چیدن و با همکاری شرکت پست قرارداد آن در حال
نهایی شدن است.
اگر
موافق باشید به پنجمین شغل و ایده نوآورانه شما بپردازیم.
پنجمین شغل من نوشتن عجیبترین و بزرگترین کتاب دنیا بود. این کتاب «گردشگری در همدان، ایران و جهان» نام دارد که تلاش زیادی برای گردآوری مطالب و نوشتن آن کشیدم تا در نهایت 6 خرداد ماه سال گذشته توسط خانم دکتر فراهانی مشاور وزیرکار رونمایی شد.
این کتاب700 ورق دارد که دور یک شیرازه به شکل دایره نصب شده است. هر ورق این کتاب 120 در 85 سانتیمتر طول و عرض دارد. این دایرهالعمارف بزرگ به شکلی تنظیم و تدوین شده است که مطالب هر ورق متمایز از ورق قبل و بعد از خود است. هر ورق به معرفی یکی از مشاهیر همدان، ایران و جهان به همراه عکس آن فرد میپردازد. 100 ورق از این کتاب به معرفی مشاهیر استان همدان، 300 ورق به معرفی مشاهیر ایران و 300 ورق نیر به معرفی مشاهیر جهان میپردازد. جنس ورقهای این کتاب از کاغذ و به صورت MDF است که مطالب آن با لیزر و با حساسیت یک صدم میلیمتر سوزانده شده است. در داخل محیط دایرهای شکل کتاب نیز که 100متر قطر دارد 25 غرفه شامل رستوران، سوپرمارکت، صنایع دستی و.... چیده میشود و در وسط آن نیز یک سینما قرار دارد. این کتاب تاکنون یک بار در شهر همدان و یک بار در غار علیصدر به نمایش درآمده است و به زودی نیز در تهران یا شیراز به نمایش درخواهد آمد. این کتاب تاکنون برای 30 نفر شغل ایجاد کرده است.
در صورت
امکان شغل ششم خود را نیز مختصراً معرفی کنید.
شغل ششم من یک پروژه فرهنگی به نام «قاصدک شادی» است. در این پروژه کتاب به شکل نوآورانهای به روستاها برده میشود. کتابها مرتبط با امور روستا و یا کودکانه یا دینی هستند که به شکل خاصی به اهالی روستاها ارایه میشوند.
هدفم از این کار توسعه مباحث فرهنگی در روستاها و اشتغالزایی از این رهگذر است. این کار مراحل اولیه خود را میگذراند و به زودی مرحله توسعهای آن آغاز میشود.
معرفی مشاغل شما بسیار تاثیرگذار بود، اگر موافق باشید مختصری از ایدههایی بگویید که تاکنون اجرایی نکردهاید و در صورت حمایت از اجرایی شدن آنها میتوانند تاثیر قابل توجهی در توسعه اشتغال و افزایش سطح رفاه جامعه داشته باشند؟
من همواره گفتهام، کارآفرینان بیش از آنکه نیاز به حمایت مادی داشته باشند به حمایت معنوی نیاز دارند. کارآفرینان نیاز دارند که از آنها استفاده بهینه شود. من پروژهای دارم در سطح ملی و فراملی به نام «دستگاه جلوگیری از خودکشی در مترو بدون مصرف انرژی»، این پروژه 2 سال است که ساخته شده است اما تاکنون استقبالی از آن نشده است.
یکی دیگر از ایدههای من که تاکنون اجرایی نشده در رابطه با کاهش مصرف سوخت با استفاده از تنظیم باد لاستیک خودروها در جایگاههای سوخت است. این پروژه در صورتی که اجرایی شود روزانه باعث صرفهجویی 528 هزار لیتری بنزین و بیش از یک میلیون لیتری گازوییل میشود. اجرای این پروژه برای بیش از 9 هزار نفر شغل مستقیم ایجاد میکند. 9 ماه است که برای اجرای این پروژه دوندگی میکنم اما هنوز اندر خم یک کوچهام.
سوال بعدی من در رابطه با جشنواره کارآفرینان برتر است، ظاهراً شما چندین
بار در این جشنواره شرکت کردهاید و صاحب مقام نیز شدهاید، در این زمینه توضیح
دهید.
بله تاکنون 3 مرتبه در جشنواره کارآفرینان برتر شرکت کردهام. اولین دوره در سال 86 بود که با شرکت «جوینده و یابنده راهگشا» شرکت کردم و ضمن اینکه در سطح استان همدان کارآفرین برتر شناخته شدم، به عنوان یکی از کارآفرینان برتر ملی نیز معرفی شدم. دومین دوره با پروژه باغم شرکت کردم و در آن دوره نیز در استان همدان حایز رتبه شدم. سومین دوره نیز با کتابم شرکت کردم که در استان همدان حایز رتبه اول شدم.
حمایتهای دولت به کارآفرینان را چگونه ارزیابی میکنید؟
حمایتهای دولت خوب است اما باید قویتر شود. کارآفرینان نیاز دارند که به آنها بها داده شود. دولت باید بخشی از ریسک ایدههای کارآفرینان را بپذیرد. کارآفرین نباید برای بهرهمندی از تسهیلات، این همه مشکل داشته باشد. کارآفرینان اگر از آنها حمایت شود میتوانند خیلی جلوتر از دولت باشند. اگر مقام معظم رهبری امسال را سال جهاد اقتصادی مینامند، در حقیقت کارآفرینان خطشکنان این جهاد هستند. جهاد یعنی از دل و جان مایه گذاشتن و کارآفرینان کسانی هستند که این مفهوم را به خوبی در خود دارند. اتفاق خوبی که در این سالها در رابطه با امور کارآفرینان افتاده است برگزاری همین جشنواره کارآفرینان برتر است که به نوعی به کارآفرینی در ایران معنای تازهای داد.
بهترین و بدترین خاطرهای که در دوره کارآفرینی خود داشتهاید، چه بوده است؟
بهترین
خاطرهام تماسی بود که یک نفر با موبایل خود از روبهروی خانه خدا با من داشت و به
خاطر تلاشهایی که در پیدا کردن مدارکش انجام داده بودم از من تشکر میکرد. پیدا
کردن مدارک وی باعث شد در زمان موعود به زیارت خانه خدا برود. بدترین خاطرهام نیز
قولهای عمل نشده برخی از مسوولان است که به نوعی کارآفرینان را دنبال نخود سیاه
میفرستند. یکی دیگر از خاطرات بد من مربوط به یک دستاورد بزرگ در سال 87 در رابطه
با صرفهجویی در مصرف آب بود که به محض اینکه خبرش در روزنامه چاپ شد از یک کشور
خارجی از من دعوت شد این پروژه را در آن کشور اجرا کنم، چند روز پس از آن نیز از
ایران آمدند و این درخواست را از من داشتند، من به کشور خارجی جواب رد دادم اما در
داخل نیز هنوز که هنوزه به یک پروژه پایلوت هم ختم نشده است.
و در آخر
توصیه شما به کارآفرینان.
توصیه میکنم اولین کاری که میکنند بازار را بشناسند و براساس نیاز بازار اقدام کنند. توصیه جدی دیگر من به کارآفرینان و کسانی که قصد دارند وارد این عرصه شوند این است که همواره یک دفترچه جیبی برای ثبت ایدهها و افکار نوآورانهای که به ذهنشان خطور میکند همراه داشته باشند. با ثبت یک ایده در این دفترچه در حقیقت شما یک قطعه از یک پازل را به دست آوردهاید که شما را برای به دست آوردن قطعه دیگر راهنمایی میکند، این ایده در حقیقت شما را برای دستیابی به یک ایده اجرایی سوق میدهد. این را هم بگویم، قرار نیست که پازل شما در یک دوره زمانی مشخص تکمیل شود گاهی این زمان 3 ماه و گاهی 3 سال و یا بیشتر به طور میکشد.
نام موسسه: مجتمع کشاورزی کندلوس
دکتر جهانگیری زمانی که به ایران بازمیگردد در کارخانجات سیمان تهران مشغول به کار میشود و همزمان با کار در کنکور دانشگاه پلیتکنیک پذیرفته میشود و کارشناسی ارشد مهندسی نساجی مدرک تحصیلی بعدی اوست.
وی به مدت ده سال مدیریت شرکت تولیددارو را به عهده میگیرد و همزمان با وقوع انقلاب، کارخانه هگزان که تولیدکننده محصولات شوینده و بهداشتی بود را تاسیس میکند.
همزمان مجتمع کشاورزی کندلوس را هم احداث می کند با این هدف که بتواند برای منطقه محروم و دورافتاده کندلوس کاری انجام دهد. ثبت موسسه فرهنگی و خیریه نیز از پروژههایی بود که همزمان با هگزان و مجتمع کشاورزی کندلوس انجام داد.
دکتر جهانگیری در زمان جنگ به دانشکده لندن میرود و موفق به اخذ مدرک PhD از دانشگاه North field در رشته جامعهشناسی میشود. ایشان به منظور افزودن بار اطلاعاتی خود سفرهای بسیاری به اقصا نقاط دنیا کرد و هوشمندی و استعداد خود را در زمینههای فراوانی آزمود.
تجارب کاری
تجارب کاری او درعرصه های متنوع به ترتیب تاریخی به شرح زیرمی باشد:
فعالیتهای فرهنگی :
۱ -کارشناسی برنامه علم وزندگی در رادیو
۲ کارشناس برنامه روزنه ها در رادیو
۳ چاپ ونشر ( ناشر ۱٢جلد کتاب درزمینه های علمی ومذهبی نویسنده چندین جلد کتاب و شاعر)
۴ بازسازی و اجرای بیش از ٢۰ ملودی موسیقی
5 احداث واهدای موزه کندلوس به مردم ایران
تحقیق وتولید
آموزش کارآفرینی در دانشگاهها (مثل دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران) و موسسات آموزشی به جوانان علاقهمند و کمک به آنها برای راهاندازی کسب و کار شخصی خودشان
ویژگیهای شخصیتی
پشتکار وسخت کوشی
عشق به مملکت وکار
ریسک پذیری
اخلاقگرایی
نوآوری وتنوع درکار
انسان دوستی ریشه گرفته از حس لطیفش ، سرسختی وتسلیم ناپذیری ، انگیزه بالا برای رقابت کاری ، بلندپروازی ودور اندیشی ، قدرت ایده سازی وایده پروری ،قدرت اجرایی که همگی دست به دست هم داده اند تا از او کارآفرینی تمام عیار بسازند .
الگو
این کارآفرین برتر که ۱۰ سال مدیرعامل تولید دارو بوده، معتقد است الگویش در مدیریت کارآفرینانه ، معاون وی در این کارخانه بوده که با ایده ” بشکنیم و بسازیم” باعث شده جسارت و خلاقیت دوران کودکی او تقویت شود.
منبع و منشا ایده
دانش غنی وتجربیات فراوانش در زمینههای مختلف و الهام گیری او از منابع طبیعی و ذخایر کشور بسیار درجهت گیری این امرتاثیر داشته است. پردازشگر ذهنی او ازهمان طفولیت فعالیت بدون وقفهاش را آغاز کرد و خلاقیت و نوآوری که در وجودش بود سهم بسزایی در ایده سازی او داشته است .
شروع کارآفرینی
او آغاز زندگی کارآفرینانه خود را پس از استعفا از تولید دارو و آغاز کسب و کار با ۹۰۰۰ تومان سرمایه میداند که پس تجربه چند کار کوچک ، تصمیم به راهاندازی کارخانه و تولید محصولاتی با نام هگزان میگیرد و پس از فراز و نشیب بسیار در سال ۱۳۷۴با ۵/۲ میلیارد تومان وام و بدهی کارخانه را واگذار و دوباره کسب و کار را از صفر شروع می کند.
دکتر جهانگیری این بار وارد عرصههای کشاورزی و اکوتوریسم میشود و موفق به احداث یکی از دیدنی ترین مناطق توریستی کشور در کندلوس و معرفی و پرورش گونههای جدیدی از میوهها و گیاهان دارویی میشود.
دیدگاه ها
او به اصل وجود سرمایه به عنوان واژه ای مقدس اعتقاد دارد و آنرا لازمه پیشرفت، سلامت و بهداشت تحصیلات و رفاه عمومی ذکر میکند و نیز به سرمایه دار چون شخصیتی ارزشمند که با پشتوانه عشق طی طریق می کند، می نگرد و در این خصوص احکام اساسنامه اش را اینگونه بر می شمارد.
مالکیت محترم است
سرمایه دار شریف است وچون شعور وآگاهی دارد، سرمایه دار شده است.
سرمایه گذار عالیجناب است تا باور کند آدم مهمی است.
او دیدگاه کاملاً فرهنگی اش به مسائل و نگاه باریک بینش به تمام افقهای پیش رو ازاین منظر را اینگونه توجیه می کند: « احساس فرهنگی من خیلی غلبه دارد براحساس صنعتیام. بعد فرهنگی این سرزمین آنقدر بالاست که من دست به هرکاری می زنم باید به نوعی با پوشش فرهنگی درارتباط باشد وگرنه هیچ صنعتکاری همه را ازصنعت درنمی آورد که به کار فرهنگی مشغول کند. من نسبت به کشاورزی دیدی فرهنگی دارم. درست است کارتولیدی است ولی من بایستی به روستاییان آموزش دهم و بگویم چه کار کنند. من بارها شده است برای اینکه خاصیت گیاهان را توضیح بدهم با پیرمردها و پیرزنها برای چیدن گیاهان رفتهام و حتی برخی از آنها آش درست کرده اند و من خاصیت مواد راتوضیح داده ام. این یک کار فرهنگی است.»
وی اختناقی که دربرخی موارد سطح جامعه را پوشانده است را عاملی جهت شکوفایی آن مورد می داند و اعتقاد دارد که شکوفایی دراختناق بوجود می آید .
او داشتن انگیزه ( مالی ،اقتصادی ،جاه طلبی ، سیاسی ، ..) برای هرکاری رالازمه پیشبرد انجام موفق آن کار میداند. و بالاخره اینکه فراهمکردن بستری مناسب درجهت رقابت کاری باعث افزایش انگیزه افراد و پیشرفت و تولید و توسعه می داند و میگوید که:«تمامی مسیرهایی را که سابقه تجربه آن را داشته به عنوان درهای رقابت برای سایرین باز گذاشته ام. خیلی دوست دارم که افراد مختلف بیایند و کارهای من را کپی کنند که ارزش کار برای من از بین برود و من به فکر این مسئله باشم که کارهای بالاتری تولید کنم به این دلیل که تکنولوژی کار بالاست و یک اطلاعات علمی بالا می طلبد.»
تامین منابع مالی
خود براین باور است که اگر هرفردی بتواند بجای هرکاری فضای تاریک ذهنش را روشن کند، می تواند آنقدر سرمایه از پستوهای تودرتوی آن بیرون بکشد که اصلاٌ نداند آنها کجا بوده اند. او درموردجمع آوری اشیاء قدیمی به نوعی قصد داشته است که دست به سرمایه سازی بزند چنانکه می گوید:” آن روز که من اینها راجمع می کردم فکر می کردم یک انگیزه ای بشود برای تحول اقتصادی.”
انگیزه ها
دکتر جهانگیری در مورد انگیزه خود در تاسیس مجتمع کشاورزی کندلوس این گونه می گوید:
«به دلیل عشق به ایران به دنبال راهی بودم که دینم را نسبت به آن ادا کنم لذا یک منطقه محروم از کشور را انتخاب کردم و به وزارت کشور نامهای ارسال و جریان را توضیح دادم در پاسخ نامه برایم نوشتند که در جغرافیای ایران چنین منطقهای وجود ندارد. به من برخورد که حتی وزارت کشورهم از وجود این منطقه آگاه نیست.
ابتدا فکر کردم که چگونه میتوانم فقر را در این منطقه ریشهکن سازم لذا به توزیع قند، چای و سایر مایحتاج زندگی پرداختم اما متوجه شدم باید ماهیگیری را به مردم یاد دهم نه ماهی خوردن را! در این سرزمین چیزی وجود نداشت جز یک طبیعت منحصربه فرد و چشمنواز.
لذا به مطالعه گیاهان آن منطقه پرداختم و یاد گرفتم چگونه طبیعت را به خدمت بگیرم سپس اقدام به راهاندازی لابراتوار و مدرسه کردم. به دانشآموزان آموختم گیاهان دشتها را بچینند و به لابراتوار بفروشند تا هزینه تحصیل خود را هم از این طریق تامین نمایند. به این ترتیب ۱۸۴ نفر از ۳۰ روستا مشغول تحصیل و کار شدند و هزینههای تحصیل خود را هم از طریق چیدن گیاهان تامین میکردند.
این کارخانه یکصد فرآورده تولید میکند و به اکثر کشورهای دنیا صادر میکند. من ۲۵۰ گونه گیاه را از سراسر دنیا جمعآوری کردهام و به ایران آوردهام و همان برایم پشتوانهای شد که اهداف عمرانیام را ادامه دهم به ۶۶ روستا برقرسانی کردم، مخابرات،درمانگاه، مدرسه، موزه، رستوران، پارک، فروشگاه و به طور کلی آنچه که در زندگی امروز بشر ضرورت دارد در این منطقه ایجاد کردم. من هیچ پشتوانه مالی یا میراث هنگفتی برای انجام این امور در اختیارنداشتم هیچ ارتباطات نفوذی هم در سیستمهای دولتی نداشتم بلکه فردی آزاد و مستقل و مفتخر به روستایی بودن هستم
زمانی که مجتمع کشاورزی کندلوس راهاندازی شد چند پروژه دیگر راهم انجام میدادم. حاصل تمام آن تلاشها تربیت مدیرکل، وکیل، شاعر، موسیقیدان، نویسنده و… از میان ۱۸۰ کودک بود که میخواستند همان چوپان، کشاورز و… باقی بمانند.
به دلیل تلاش هایی که در توسعه و آبادانی کندلوس صورت گرفت این منطقه جهانی شده است و دولت آن را به عنوان یک منطقه توریستی بینالمللی انتخاب کرده است. کندلوس امروز قطب بینالمللی توریستی است. سالی ۶۰ هزار گردشگر داریم که اتفاق پیش پاافتادهای برای یک ایرانی نیست.»
مشکلات
زمانی که شرکت هگزان را با پتروشیمی شریک شد پس از مدتی متوجه شد حاصل ۲۰ سال تلاش بیوقفهاش به صفر رسیده است و او مانده و کوهی از بدهی که پتروشیمی آنرا پرداخت نکرده بود و بانک او را مقصر می دانست. لذا مجبور شد از طریق نزول بدهی ها را پرداخت کند و مجددا با اجاره یک دفتر کوچک کارش را از صفر آغاز نماید. شرایط بسیار سختی پیشرو داشت، فشارهای مالی زیادی هم به دوشش بود از سویی دو میلیارد تومان بدهی به بانک داشت و او را ممنوعالخروج اعلام کرده بودند دورانی را سپری کرده که حتی هزینه روزمره هم به سختی تامین میشد. اما تلاش کرد و با یک دفتر کوچک به تولید لوازم آرایشی بهداشتی پرداخت و برای اولین بار در ایران ژل کتیرا را روانه بازار مصرف کرد.
سپس با پوست میوههای معطر چای کیسهای با ۱۰ طعم مختلف را به تولید انبوه رساند که آنهم با موفقیت روبرو شد. شبانهروز کار کرد تا توانست سراپا بایستد. بارها گفتهاست:« اگر مرا در کویرلوت رهاسازی پس از یک سال که به کویر بیایید مشاهده خواهید کرد که در آنجا هم باغی درست کردهام! »
در طی سالهای فعالیت با شکستهای وحشتناک و سنگینی مواجه بود حتی به دلیل حضور درعرصههای فرهنگی کاندیدای قتلهای زنجیرهای هم شد. وزارت اطلاعات بعدها متوجه شد که او فردی سیاسی نیست بلکه عاشق ایران و سرزمینش است.
کارآفرین
به نظر دکتر جهانگیری کارآفرینی دو بخش دارد که ریشه در ژنتیک و اکتساب از محیط دارد:
«فردی که از همان کودکی جاهطلب است و بزرگ فکر میکند و ایدههای متعددی در ذهن میپروراند باید دانست که کارآفرین است و همین انسان کوچک، افقهای بزرگی را مشاهده میکند.
شرایط زندگی و اجتماع در کارآفرین شدن افراد موثر است ما در این جامعه و با این دولت زندگی میکنیم و میدانیم کسی به دادمان نخواهد رسید و حتی مورد تمسخر هم قرار میگیریم. اگر ایدههایی در ذهن دارید آن را باور کنید اما اگر به آن تحت عنوان سکو نگاه میکنید، کار نکردن را بهانه نکنید.
اگر آن این ایده را باور دارید آن را بارور سازید. من اعتقاد ندارم که مسائل مالی مشکل بزرگی برای توقف باشد. طرح را میتوان با دوستان، اطرافیان و بانک در میان گذاشت و انجام داد. من برای تحقق ایدهام منزلم را به فروش رساندهام اما از همان ابتدا به آن ایده اطمینان کافی داشتم. معقتدم کارآفرین نباید عمرش از به انجام یک فعالیت اختصاص دهد. باید سراغ فعالیتهای دیگر هم برود و مثلا صد ایده را به نتیجه برساند. اگر کارآفرین در یک شغل باقی بماند دیگر کارآفرین نیست.»
این کارآفرین فعال و خستگی ناپذیر که از سوی یونسکو و میراث فرهنگی به عنوان چهره ماندگار معرفی شده کشور ایران را به علت داشتن منابع عظیم انرژی و نیروی انسانی ارزان، بهترین جا برای سرمایهگذاری میداند اگر چه معتقد است سیستم دولتی و تکیه بر ثروت حاصله از نفت، یک مانع اساسی در راه کارآفرینی بشمار میرود و بهترین مسیر در این عرصه توسعه کسب و کارهای جدید خانگی و کوچک است.
او بزرگترین آرزوی خود را ایجاد پنج میلیون فرصت شغلی برای جوانان ایرانی میداند و معتقد است این کار فقط با دورنگری و ایدهها و روشهای نو امکانپذیر است و ادامه سبک سنتی کشاورزی و صنعت و بازار در ایران جواب نمیدهد.
گفتنی است در سال ۱۳۸۸ دکتر جهانگیری به عنوان کارآفرین نمونه کشور برگزیده و معرفی شدند.
مأموریت ما موفقیت شماست.
محسن آزمایش
از کارگری در
عرصه اقتصادی شروع به فعالیت نمود. کارگاه کوچکش را در سال 1318 تاسیس و در مدت 43
سال آن را به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان لوازم خانگی ایران در دهه پنجاه تبدیل
نمود
محسن آزمایش
همچون بسیاری از کارآفرینان ایران دهه سی تا انتهای پنجاه شمسی میباشد. آزمایش در
خانوادهای از جهت اقتصادی ضعیف در سال 1304 در تهران متولد شد، در سن نوجوانی
پدرش را از دست داد. در کودکی بخت این را نداشت به تحصیلات خود ادامه دهد. تنها در
حد، سه و چهار سال کلاس ابتدایی، از آموزش رسمی برخوردار بود
از سن 11 سالگی
از شاگردی آهنگری در تهران آغاز به کار نمود عاقبت با 140 تومان پسانداز و انعام
دریافتی از آخرین استادکار خود، مغازه کوچکی در خیابان عینالدوله در سال 1318
خریداری نمود.. آزمایش شادیهای کودکانه را مثل بسیاری از همسالان طبقه متوسط
تجربه ننمود، شبانروز در کارگاه کار میکرد تا اندوختهای به دست آورد و با آن
پایههای زندگی مادر، برادر و خواهرانش را تامین نماید
در آغاز سال 1330
لولهکشی شهر تهران مورد توجه جدی دولت و شهرداری قرار گرفت. اکثر کارهای آن در
تاسیس لولهکشی آب، مثل کندن کوچهها و خیابانها، انشعابات آب، ساخت لوله آب،
تاسیسات و انبار و... از طریق مناقصه به پیمانکاران خصوصی واگذار میشد. محسن
آزمایش نیز در برخی از این مناقصهها مشارکت فعال داشت. وی توانست اجرای برخی از
این فعالیتها را به دست آورد. همچنین در اواسط سالهای سی، به ساخت صندلی فلزی و
مبل در شرق تهران روی آورد.وی برخی از این صندلیهای ساخت کارگاهش را به سازنده
اتاق اتوبوس در ایران نیز میفروخت. در کنار ساخت صندلی، کارگاهی برای آبکاری
داشت. در این کارگاه به بهترین نحو، صندلی و سایر وسایل ساخت فلزی آبکاری میشدند
کارگاهش در سال
1336 در آتش سوخت و بخش بزرگی از سرمایهاش در اثر این حادثه نابود شد. در همین
زمان کارخانه صنعتی آزمایش را در همان محل سابق، جاده تهراننو در 16 اسفند سال
1337 پایهگذاری نمود. شرکت آزمایش در سال 1344 شروع به بهرهبرداری کرد. سرمایه اولیه
آن سی میلیون ریال بود و پس از چند مرحله در سال 1347 سرمایه شرکت به 200 میلیون
ریال افزایش یافت. پس از چند سال که در خیابان دماوند به تولید صندلی و بخاری نفتی
و... پرداخت، زمینی به مساحت 185 هزار متر در کیلومتر 10 جاده آبعلی سه راه آزمایش
به منظور تولید محصولات لوازم خانگی خریداری نمود. زیربنای کارخانه از دوسه هزار
متر در سالهای آغازین فعالیت به دویست هزار متر در اواسط سالهای دهه پنجاه توسعه
پیدا کرد
از نظر پرداخت
حقوق، حقوق کارکنان شرکت آزمایش نسبت به سایر صنایع و نهادهای دولتی چند درصد
بیشتر بود. محسن آزمایش این گونه اقدام مدیریتی را، برای دلگرمی کارکنان صنعتی به
منظور تولید بهتر و مطمئنتر محصول تولید داخلی ضروری میدانست. الگوی وی در اداره
شرکت تاکید بر مدیریت و نقش آنان در اداره کارخانه بود به مدیران به اشکال مختلف
پرداختهای مالی داشت؛ ماشین، منزل، زمین یا وام برای ساخت مسکن، در اختیارشان
گذاشت. گاهی هزینه عروسی و ماشین شخصی خود را در روز عروسی و هدایای قابل توجه به
آنها میداد
با آغاز ساخت
کارخانه شهر مرودشت شرکت انتظار داشت 1500 نفر پرسنل در مرودشت مشغول به کار شوند؛
همچنین در نظر داشت در کنار کارخانه، یک مجتمع آموزشی وسیع با هزینه 200 میلیون
ریال سرمایه از سوی بنیاد آزمایش تاسیس شود و در آن500 دانشآموز با هزینه بنیاد
تحصیل نمایند و مکان آن به صورت دائمی وقف آموزش شود. در همین زمان در کارخانه
آزمایش تهران هنرستانی وجود داشت که حدود 100 هنرجو در آن به صورت شبانهروزی
مشغول آموزش نظری و عملی در شرکت بودند که در سال سوم به 300 نفر توسعه پیدا
کرد.کروینالا مشاور خارجی شرکت در مرودشت امیدوار بود که محصولات کارخانه به علت
استفاده از تکنولوژی برتر، از کیفیت بالاتر و قیمت کمتری نسبت به محصولات مشابه برخوردار
باشد..وی در شهر صنعتی ساوه شرکت فابیست را در اوایل دهه پنجاه تاسیس نمود
زندگی و کارخانه
محسن آزمایش به سرنوشت سایر واحدهای صنعتی بزرگ در سال 1358 دچار شد. سه شرکت
وابسته به آزمایش در تهران، مرودشت و ساوه مشمول بند ج قانون حفاظت صنایع ایران
قرار گرفت و مصادره شد. وی
یکسال پس از مصادره کارخانههایش برای زندگی به سوئیس رفت. به او نیز اتهام خروج
ارز از کشور در زمان انقلاب زده شد.نهادهای دولتی کنترل و مدیریت آن را در دست
گرفتند. فعالیت تولیدی آن تا اوایل سال 1380 تا حدی رونق داشت
سرانجام معضلاتی
که در طی 23 سال مدیریت دولتی از جهت مازاد نیروی انسانی، بدهی و زیان انباشته
گریبانگیر شرکت شده بود، نمایان شد. زیان انباشته شرکت در سال 1383 حدود 5/12
میلیارد تومان بود و با توجه به زیانهای سالهای پیش از آن، جمعا 35 میلیارد
تومان زیان داشت.در همین سالها با فروش برخی از زمینهای شرکت به کاهش زیان اقدام
نمودند
صاحبان و مدیران
جدید به ده هکتار زمین در شهرک صنعتی سمنان به منظور انتقال فعالیت صنعتی کارخانه
به آنجا اقدام نمودند؛ همچنین به تاسیس شرکت هلدینگ و چند شرکت در زمینه بستهبندی،
خدمات پس از فروش هادکو و... اقدام نمودند. با این وجود مدیریت خصوصی که کارخانه
را خریدند موفقیتی در توسعه شرکت نداشتند؛ آنان به اخذ وام از بانکها اقدام
نمودند، اما با این وجود در کمتر از 5 سال شرکت دچار ناتوانی در پرداخت بدهیها و
مجبور به استمهال بدهیها گردید. شرکت آزمایش به علت عدم شفافیت از تالار بورس
کنار گذاشته شد. با فروش برخی از داراییهای شرکت در سال 1387 و 1388 به پرداخت
بدهی و بازخرید پرسنل کارخانه مرودشت و تهران ادامه دادند. پرسنل مرودشت از حدود 1400 نفر به 160 نفر در خرداد سال 1388
کاهش یافت (931 نفر در طرح پیش از موعد صنایع نیمه دوم سال 1383 بازنشسته شده
بودند) و کارخانه نیمه تعطیل بود. چند تن از صاحبان فعلی خصوصی در دادگاه محکوم
شدند. سرنوشت کارخانه آزمایش پس از نیم قرن در آستانه اضمحلال قرار گرفته است.محسن
آزمایش در بیشتر فعالیت اقتصادی در طول زندگیش، روزی حدود 20 ساعت به مدت چهل سال
(تا سال 1357) کار کرد.آرزویش این بود که کارخانه آزمایش را به یکی از بزرگترین
کارخانههای تولیدکننده لوازم خانگی با تولید 200 تا 300 نوع محصول در جهان تبدیل
نماید. همچنین صاحبان سرمایه پولشان را به جای بورسبازی و سرمایهگذاری در زمین،
در صنایع به کار اندازند. او در سال 1347 گفت:اگر
در این محیط فراهم شده، جوانی بیسواد با ایمان و پشتکار خود به چنین موفقیتهایی
دست یافته است آیا دیگران به خصوص تحصیلکردههای ما نخواهند توانست از این همه
موهبت برخوردار گردند و شاهد پیروزی را در آغوش گیرند
سالهای آخر زندگی آزمایش سرشار از یاس و رنج بود.
فقدان درآمد و کار، هزینه بالای زندگی، بیماری و پیری در خارج از کشور وضع روحی او
را به شدت متاثر نموده بود. مردی که عمری بر پای خود ایستاده بود و زندگی بیش از
20000 نفر از طریق کارخانهاش تامین میشد اکنون محتاج به خانوادهاش بود
پنج سال آخر زندگیش در کنار بیماری بیشتر یک تراژدی
بود. مردی که از کودکی تکیهگاه دیگران بود. اکنون به ناچار وابسته به دیگران شده
بود. چیزی از درون روحش را متلاشی کرده بود. پسرش تنها تکیهگاه و همزبانش در کشور
عرب مراکش بود. محسن آزمایش که 14 سال از کارخانهاش و حاصل زندگیش جدا شده بود،
سرانجام در غربت و در سال 1371 در شهر رباط مراکش درگذشت و در همانجا به خاک سپرده
شد
نام و یادش جاوید